موسوی و خاتمی دو رهبر جبهه اصلاح طلبان حکومتى اعلام کردند آنچه امروز بیش از پیش مورد نیاز است بازگشت به قانون اساسی است و گفتند که اگر با حضور انتقادی و اعتراض مدنی مردم مقابله شود جریانهایی پدید خواهد آمد که "اصل نظام و انقلاب" را زیر سوال می برد. هدف از بکار بردن عباراتی مانند حضور انتقادی و اعتراضات مدنی، چیزی جز سبک شمردن این خیزش و به انحراف کشاندن اصل و عمق اعتراضات نیست .
خواستهای واقعی مردم جامعه ی امروز ایران، خواستهای نیست که موسوى و خاتمى دنبال آنند. آنچه که در قالب عبارات جامعه مدنی و خواستهای مدنی توسط خاتمی و موسوی مطرح می گردد٬ چيزى نيست جز خواست اصلاح طلبان حکومتى و تلاش آنها برای مشروط کردن اعتراض مردم در قفس قانون جمهورى اسلامى. هدف اينها اينست که مردم حاکمیت اسلامی را مشروع بدانند و به رسمیت بشناسند. هدف اينها اين است که رابطه مردم و رژيم را در چهارچوب قوانين اسلام تعريف کنند.
نگرانی این آقایان از خطری که اصل نظام و جمهورى اسلامی را تهدید می کند و مقابله با جنبش سرنگونی و تلاشهای مردم بپاخواسته، با هدف حفظ نظام و چرخش قدرت به سمت خودشان قابل درک است . جریان سبز حکومتی فکر می کند که اگر مردم را به سازش بکشاند و اعتراضات را در مجرای قانون اساسی (قانونی اساسی که در آن ولایت فقیه حرف آخر را می زند!) سوق دهد، برای تداوم حاکمیت سیاه مذهبی بر جامعه و به قدرت رسیدن خودشان شانس خواهد داشت . اما برای مردم آزادیخواه و برابری طلب که سی سال تحت حاکمیت این رژیم ارتجاعی اسير بوده اند٬ سرنگونی رژیم مسئله مهم امروز است.
حساب مردم سرنگونی طلبی که با شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی، موسوی بهانه است کل نظام نشانه است٬ به میدان آمدند از حساب نیروهایی که دارای سیاست مشترکی با حاکمیت هستند جداست . مطرح کردن عبارت خواست مدنی در چهار چوب قانون اساسی، يعنى ایستادن در برابر خواستهای واقعى و رادیکال مردم. موسوى و خاتمى تلاش می کنند با کمرنگ کردن هدف واقعی مبارزاتی مردم جای پای خود را محکم کنند . این جریانات که بقول ایشان اصل نظام را زیر سوال می برد٬ مدتها است که به وجود آمده و ادامه نیز خواهد داشت و طبیعی است که آن را برای عاقبت رژیم اسلامی خطرناک بدانند و شعار احتیاط و تعدیل و سازش را مطرح می کنند .
خواست آزادی، برابرى٬ رفع تبعیض، دولت غیر مذهبی، رفاه، برابری زن و مرد، و جامعه اى که اين خواستهای واقعی را تحقق دهد٬ خواستهاى غیر قابل انکار مردم اند. تلاش نیروهای سرنگونی طلب و جنبش کمونيست کارگرى بسيج کارگران و مردم زحمتکش عليه حکومت اسلامى و برپائى جامعه اى است که به اين مشکلات که گريبان دهها ميليون را گرفته است پايان دهد. اين خواستها تنها در سوسياليسم و حکومت کارگرى ميتواند به واقعيت بپيوندد.
جنبش کارگرى براى پيشروى بايد همواره راه خود را از راه گرایشات راست جدا کند. این جنبش توده زحمتکش از جنگ درون حکومتی بر سر تقسیم قدرت و تلاش آنان برای بقای ارتجاع اسلامی و نظام سرمایه داری در ایران عبور خواهد کرد و تلاشهای رژیم اسلامی و هواداران عقب مانده شان را بی نتیجه میگذارد . *